پخش زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
English عربي
4521
-
الف
+

سرنوشت «بچه مهندس» چه می‌شود؟

سریال‌های رمضانی تلویزیون چه خوب و چه بد در حال پیشروی‌اند اما رقابتِ اصلی میان دو مجموعه تلویزیونی "زیرخاکی" و "بچه مهندس" است.

سریال‌های رمضانی تلویزیون چه خوب و چه بد در حال پیشروی‌اند اما رقابتِ اصلی میان دو مجموعه تلویزیونی "زیرخاکی" و "بچه مهندس" است.

به گزارش آی‌فیلم به نقل از تسنیم، سریال جلیل سامان از همان روزهای نخست توانست توجه مخاطب را جلب کند و "بچه مهندس" علی غفاری بعد از چند روز روایت قبل و جاافتادن، واردِ کارزار رقابت رمضانی شد. 

ناگفته‌ نماند "بچه‌مهندس" قدری شناخته‌شده‌تر و امتحان‌پس‌داده‌تر از بقیه سریال‌های رمضانی است، چرا که فصل اول خود را در ایام رمضان روی آنتن برد و در آن سال هم توانست جایگاه قابل قبولی برای خودش دست و پا کند، اما فصل دوم و برخی از حواشی نگذاشت "بچه‌مهندس" مخاطب‌پسند شود. به اعتقاد بسیاری از منتقدین، دوران کودکی و حالا جوانی شخصیت اصلی داستان (جواد جوادی) بهتر با جامعه ارتباط برقرار کرده است. وقتی در رمضان ۹۹ آقای مهندس ۲۵ ساله می‌شود و گروه سازنده در درامی به نخبگان ادای دین می‌کنند.

این سریال ادامه قصه زندگی جواد جوادی است. در فصل اول، دوران خردسالی وی و در فصل دوم، دوران نوجوانی‌اش روایت شد. اما در فصل سوم، دوره جوانی جوادی و زندگی دانشجویی او به تصویر کشیده شده است. در این فصل، جوادی و دو دوست صمیمی اش قصد شرکت در مسابقه پرواز پهپاد را دارند و در این مسیر با مشکلات و توطئه‌هایی مواجه می‌شوند. برخلاف دو فصل قبل که "بچه‌مهندس" در خدمت ملودرام بود در سومین فصل به سمت اکشن و فضایی تقابلی رفته است.

در قسمت‌های اولیه فصل سوم "بچه مهندس" شاهد درگیری ناخواسته جوادی و گروه دوستانش با نیروهای نظامی و امنیتی بودیم. چون پهپاد ساخت آن‌ها وارد محدوده ممنوعه شده بود. این سریال در ادامه وارد فاز دانشگاهی شد و فضای نخبگانی را به تصویر می‌کشد. ماجرا از جایی شدت و جذابیت بیشتری پیدا می‌کند که بین دو گروه دانشجویان در مسابقه پرواز هواپیمای بدون سرنشین رقابتی شکل می‌گیرد که بعد مشخص می‌شود، هواپیمای یکی از گروه‌ها هک و به عمد ساقط شده است.

برای استاد این دانشجوها چالش‌هایی پیش می‌آید و با ورود یک تیم تروریستی و خرابکاری به کشور، مسائلی را به‌وجود می‌آورد. داستان‌های فصل سوم "بچه‌مهندس" جوادی و دوستانش را وارد شرکتی می‌کند که در آنجا با مفاسد و مسائل تازه‌ای روبرو می‌شوند. علاوه بر تعلیق‌های بجا و ایجاد داستانِ معمایی تو در توی چند وجهی، کمتر زمان هدر می‌رود و هر لحظه شاهد یک حادثه، تقابل یا گره و معمای جدیدیم.

علاوه بر توجه "بچه‌مهندس" به مسائل خانوادگی و اجتماعی و ترسیم فضای دانشگاهی و نخبگانی به فضای تولید و بازنمایی مکان‌های کارگری و مشکلات این قشر تأکید کرده است. در جریان سریال می‌بینیم که نویسنده و کارگردان هم به مهندسین، نخبگان و هم کارگران توجه ویژه کرده‌اند، چون بدون توجه و تقویت نیروی کار امکان توسعه و افزایش تولید وجود ندارد.

یکی از نقاط عطف سریال در همین‌جاست؛ القای روحیه خودباوری و پرورش استعدادهای داخلی. بارها در دیالوگ‌های مختلف می‌شنویم که به سراغ دستگاه‌ها و مهندسین آن سوی مرزها برویم اما "جوادی" و دوستانش نمونه بارز شخصیت‌های داخلی نخبه و کاردانی‌اند که برخی اوقات ترجیح داده می‌شوند. این طعنه بجا و نمایش درست موضوع توجه به جهش تولید، جامعه را به سمت کاهش وابستگی خارجی سوق می‌دهد.

با این اوصاف، نسبت به رمضانی نبودن سریال، فضای نامأنوس امنیتی، جوان شدن به یک باره بازیگرِ نقش جوادی و انتخاب "روزبه حصاری"، روابط غیرمرسوم دانشجویان انتقادهایی وجود دارد. کاربران اجتماعی هم گمانه‌زنی‌هایی نسبت به آینده اتفاقات سریال دارند از ازدواج جوادی و مژگان گرفته تا ترور "بچه مهندس"!

در جریان گپ و گفت با حسن وارسته نویسنده سریال "بچه‌مهندس" درباره این ابهامات، حاشیه‌ها و پرسش‌ها به گفت‌وگو نشستیم. نویسنده‌ای که از فصل دوم به "بچه مهندس" پیوست و او را با سریال‌هایی مثل "پایتخت" (فصل‌های ۲، ۳ و ۴)، "دودکش" و "چند می‌گیری گریه کنی" می‌شناسیم. وارسته درباره ادامه ماجراهای جوادی تأکید کرد که قصه جوانی جواد را بسته‌ایم و پایان جوانی‌اش را خواهیم دید اما باز هم بنا به درخواست مردم و سازمان صداوسیما می‌توانیم در فصل‌های بعدی جواد را حتی در سال ۱۴۰۰ هم ببینیم.

مشروح این گپ و گفت را بخوانید:

حسن وارسته نویسنده "بچه‌مهندس" رمز موفقیت فصل اول این سریال تلویزیونی اشاره کرد و  گفت: فصل اول "بچه‌مهندس" دسترنج سجاد ابوالحسنی است، قصه کودکان بی‌سرپرست که همیشه جذابیت دارد و همیشه جزو قصه‌های پرچالش و البته جذاب برای تبدیل به رمان سریال و فیلم سینمایی بوده است. مخاطب هم علاقه‌مند ترسیم دنیای کودکانه است؛ کاری به خوب بودن یا نبودن و بیننده داشتن و یا نداشتن این سریال ندارم، همیشه کودکان جادویی در جذب مخاطب دارند.   حکایت نوزاد پسری که در یک شب بارانی توسط مادرش به یکی از مسئولین پرورشگاه سپرده می‌شود. هم کنداکتور رمضانی و هم قصه جذاب ابوالحسنی و کارگردانی با طمئنینه علی غفاری مزید بر علت شد تا فصل اول سریال دیده شود.  

سوپراستاری به نام "یونا تدین"

وی با اشاره به حضور سه کودک با استعداد و به قولی سوپراستار سریال، تأکید کرد: شاید نقطه عطف فصل اول سریال که بیشتر مورد توجه قرار گرفت حضور سه کودک با استعداد بود. یونا تدین، نیوشا علیپور و آریا نرج آبادی سه بازیگر اصلی این سریال بودند. در این بین "یونا تدین" به سوپراستاری تبدیل شد. فصل ابتدایی این سریال توسط سجاد ابوالحسنی به نگارش درآمد و در ادامه تولید در فصل‌های دو و سه، من به عنوان سرپرست نویسندگان این سریال فعالیت خود را به همراه امیر شاداب آغاز کردم.

چطور حسن وارسته نویسنده سریال شد؟

وارسته در پاسخ به این سؤال که چطور نویسنده "بچه مهندس" شد، تأکید کرد: وقتی به کار دعوت شدم که ۲۵۰ دقیقه تقریباً از "بچه مهندس" ۲ نوشته سجاد ابوالحسنی گذشته بود بنا به دلایلی از جمله پیش آمدن مشکلی برای سجاد ابوالحسنی و تزریق نگاهی تازه، نویسنده "بچه مهندس" شدم. من دیدگاه، سلیقه و زاویه نگاهی به اثر دراماتیک دارم و وقتی وارد دنیای نوجوانان می‌شوم باید به سراغ مقوله‌های روانشناسی بروم. تربیت خانواده و آموزش نوجوانان اصل و محور داستان قرار می‌گیرد. البته که یکی از مباحث آن عشق است که در جوامع اروپایی و آمریکایی متناسب با فرهنگ خودشان به این مقوله نگاه می‌کنند و در جامعه اسلامی شرایط خاص خودش را دارد.

به من گفتند از دوران عاشقی نوجوانی بگذرم!

وی اشاره کرد: بسیاری به من گفتند از کنار دوران عاشقی نوجوانی بگذرم که به این تم و قالب پرداخته نشده و این اقدام جسورانه است. البته در زندگی همه ما وجود دارد و وقتی صاحب فرزند می‌شویم یادمان می‌رود روزی ما هم این برهه حساس نوجوانی را گذرانده‌ایم. در دوران نوجوانی قصه را به گونه‌ای باید تعریف کنی که بحث بحران هویت، جستجو، ذهن کنجکاو و دغدغه‌های نوجوانانه باید در آن لحاظ شوند.

حاشیه‌های مرگِ گلچهره و آزردگی مخاطب

نویسنده سریال "بچه‌مهندس" درباره برخی از حواشی فصل دوم، توضیح داد: حاشیه‌هایی سر مرگِ گلچهره (مادر واقعی جوادی- اندیشه فولادوند) و یکسری تراژدی‌هایی که در فصل دوم اتفاق افتاد بر ما وارد شد. وقتی شما قرار است قهرمان‌سازی کنید و جوانی را به عنوان الگوی جوان مقتدر و محکم معرفی کنید باید این آدم از بین آتش گذشته باشد. باید زجر و داغ را ببیند و زمین خورده باشد تا بتواند از جایش بلند شود. این فرمول من نیست این فرمول درام دنیا است. قهرمانان دنیا از دل آتش و مصائب بیرون می‌آیند، داغ و مصیبت می‌بینند و خودخواسته می‌شوند.

دنبال قلاب قصه بودم/ نوجوان با خودش بگوید من چه کسی‌ام؟

وی خاطرنشان کرد: وقتی مردم آن قسمت مرگِ "گلچهره" را دیدند بسیار آزرده‌شان کرد. اما بر اساس درام باید آن لحظه تزکیه نفس ایجاد کنیم تا قهرمان ساخته شود. تماشاگر در آن صورت باور می‌کند روزی قهرمانی جوادی را ببیند؛ چون گذشته پرمرارت و سختش را دیده است. در فصل دوم نه گلچهره‌ای در قصه سجاد ابوالحسنی داشتیم و نه وثوق دلدار و نه ژاله‌ای. من دنبال قلاب قصه بودم که شاید وجود این شخصیت‌ها نقطه عطف داستان "بچه مهندس" شد. من پیشنهاد دادم کاری کنیم جوادی با مادرش روبرو شود و البته با تردید! به همین خاطر ژاله (سیما تیرانداز) از زندان بیرون می‌آید و به جواد جوادی تلنگر می‌زند که به زندان برود و مادرش را ببیند. اما گلچهره بنا به مصلحت‌هایی به جواد نمی‌گوید من مادرت هستم! این جستجوی هویت برای نوجوان لازم است که با خودش بگوید من چه کسی‌ام و از کجا آمده‌ام؟

ماجرای "کودک‌همسری" چه بود؟

وارسته در پاسخ به این سؤال که چرا "بچه‌مهندس" را به کودک همسری محکوم کردند، گفت: اول از همه بدانید ما بر اساس عرف و شرع کار می‌کنیم و  حواشی که ایجاد شد از دو طیفِ مخالف بود که ما را متهم کردند. گروهی ما را متهم به کودک همسری کردند و کودک همسری تعریف مشخص دارد؛ بچه‌ای را زیر سن قانونی‌اش پای سفره عقد یک پیرمرد بنشانی و یا دو فرد کم و سن ازدواج کنند و چنین اتفاقی نیفتاد. در اینجا فقط مژگان و جوادی دو نوجوان قصه که ۱۶ ساله بودند با هم قرار عاشقانه گذاشتند و مادرِ مژگان  برای اینکه از سرش وا کند به جواد می‌گوید در دانشگاه قبول شدی سراغِ مژگان بیا.

دنبال کنترل نوجوانان توسط بزرگترها بودیم

 وی خاطرنشان کرد: این سؤال را از آن مخالفین دارم که ما را متهم به کودک همسری کردند؛ چرا آن فیلم‌های غربی که روابط خاصی از دختر و پسر نوجوان را نشان می‌دهند، اتفاقاً ۱۳ ساله‌ها را به تصویر می‌کشند، چطور آنجا روشنفکر می‌شوند و در اینجا که روانکاوانه حرف می‌زنیم به آن اتهام کودک همسری وارد می‌کنند!؟ طیفِ مخالف دیگر ما را به سندِ ۲۰۳۰ محکوم کردند، به دوران نوجوانی خودشان رجوع کرده‌اند که با تغییرات سن و رشد و نمو و ترشح هورمون‌ها، شرایط جدیدی به وجود می‌آید. اینجا باید راه‌حلی پیشنهاد کنیم که نوجوانان به نحو درست و اصولی، کنترل شوند تا تبعات منفی اجتماعی به بار نیاورد. در "بچه‌مهندس"۲ به دنبال کنترل نوجوانان توسط بزرگترها بودیم که اتفاق افتاد.

قول و قرار جوادی با مژگان

نویسنده سریال "بچه‌مهندس" درباره رسیدن به مفهوم بالاتر عشق در فصل سوم، توضیح داد: عشقی که در فصل دوم ایجاد کردیم برای فصل سوم به آن نیاز داشتیم. زمانی که در ۱۸ سالگی موقع خداحافظی با مژگان، جواد موقع قول و قرار می‌گوید من می‌روم درس می‌خوانم و هدفگذاری‌اش برای همه تلاش‌ها رسیدن به محبوبش است. قرار است در این فصل به مفهوم بالاتری از عشق برسیم؛ البته بیشتر توضیح نمی‌دهم تا قصه‌مان لو نرود.

پایان قصه جوادی؟

وارسته به حدس و گمانه‌زنی‌های سرنوشت "جوادی" پاسخ داد و گفت: اتفاق خوبی است که مردم کار را دنبال می‌کنند و درباره پایان و نتیجه داستانش گمانه‌زنی می‌کنند. ما هدفمان مانور بر نخبگان و دغدغه‌های جوانان کشور است؛ این سؤال را به وجود آورده‌ایم چرا از نخبه‌های ما در شرکت‌ها، مراکز صنعتی و کارخانجات و ادارات استفاده نمی‌شود؟ این زد و بندهایی که باعث می‌شود نیروهای کاربلد وارد این مراکز و کارخانجات نشوند را در داستان فصل سوم می‌بینید.   فرمول تعلیق و سؤال ایجاد کردن فرمول ساخت سریال است که تماشاگر را پای سریال نگه دارد و ما از این تکنیک استفاه کرده‌ایم.

تماشاگر با خودش بگوید یعنی جوادی جاسوس شده!؟

وی افزود: جوادی عاشق رفتن به آمریکا نیست و تنها دلیلش رسیدن به عشقش "مژگان" است؛ با هم قول و قرار گذاشتند و برای این رسیدن می‌جنگد. تا شرایط اقتصادی و یا موقعیت علمی خوبی به دست بیاورد. جواد جوادی را به چه صورت باید به عنوان فردی نخبه نشان می‌دادیم و در قسمت سوم با شائبه جاسوس بودن مواجه می‌شود. تماشاگر با خودش بگوید یعنی جوادی جاسوس شده!؟ در قسمت بعدی جوانی را نشان می‌دهیم که به بلوغ علمی و نخبگی رسیده است. نمایش جوانانی‌ ر دنبال می‌کنیم که خیلی جدی‌شان نمی‌گیرند و به این واسطه فرار مغزها اتفاق می‌افتد یا تلنگری می‌زنیم که این جوان با دانش و کاربلد برای اشتغال و شکوفایی استعدادشان کجا بروند. اگر آن استاد دلسوز دانشگاه (فرهاد قائمیان) به سراغشان نمی‌آمد شاید محکوم به آن فرجامی می‌شدند که اکثر نخبگان می‌شوند.

ترور جوادی یا سفر به آمریکا/ چه سرنوشتی در انتظار "بچه مهندس" است؟

نویسنده سریال "بچه مهندس" در پاسخ به این سؤال که یکی از حدس و گمان‌ها به ترور جوادی اشاره دارد آیا مخاطب باید منتظر چنین تراژدی‌ای باشد، خاطرنشان کرد: مخاطبین باید منتظر بمانند تا داستان جلو برود و حتماً با شگفتی‌ها، سؤالات و آموزه‌هایی مواجه خواهند شد. این حدس و گمان‌ها زمانی اتفاق می‌افتد که ما در ایجاد تعلیق موفق عمل کرده‌ایم که مخاطب به سمت گمانه‌زنی می‌رود. البته در ادامه داستان مخاطب می‌بیند که ما نقد و هشداری هم به گروهی از نخبگان داریم که طرح‌هایشان را به کشورهای اروپایی می‌فرستند و مبالغ هنگفتی هم پیشنهاد می‌کنند مراقب باشند؛ درست است در آن سوی مرزها شما را برای آبادانی کشور و شهر خودشان می‌خواهند و "امایی" وجود دارد که این را در جریان سریال خواهید دید.

چطور "روزبه حصاری" بچه مهندس شد؟

او درباره نقدهایی که به بزرگ شدن یک باره "جواد جوادی" اشاره کرد و افزود: بسیاری نقد کردند که به یک باره "روزبه حصاری" بازیگر نقش جوادی شد، چون حضور مانی رحمانی در جایگاه جوان ۲۵ ساله برای مخاطب باورپذیر نبود. الان می‌بینیم تماشاگر پذیرفته است. البته در همه جای جهان اتفاق می‌افتد یک باره تغییر بازیگر وجود دارد.  

خطای قهرمان داستان‌ مخاطب را شگفت‌زده می‌کند

وارسته درباره خطای قهرمان در قصه، توضیح داد: خطای قهرمان را در فصل سوم خواهیم داشت که مخاطب را شگفت‌زده خواهد کرد. قهرمان گاهی خطایی می‌کند که باعث تغییر سرنوشتش می‌شود. همان‌طور که جوادی در مواجهه با مادرش در زندان اجازه نمی‌دهد گلچهره به او بگوید من مادرتم! آنقدر بد رفتار می‌کند که این وصال اتفاق نمی‌افتد. آن خطا را جوادی مرتکب شد چه بسا با مادرش ارتباط پیدا می‌کرد، سرنوشتش تغییر می‌کرد. جوادی تغییر می‌کرد و همان خطای قهرمان است که درام ایجاد می‌کند و تماشاگر این خرده خطاها را دنبال می‌کند.

وقتی همه بازیگران را بیشتر از نویسندگان تحویل می‌گیرند

وی در خصوص سریال‌های قدیمی تلویزیون و توجه به مناسبتی‌سازی، گفت: صدق و صفا و توجه به عمق اتفاقات، در گذشته بیشتر بود. دو شبکه بیشتر وجود نداشت و آنقدر ذائقه‌ها به سمت اینترنت و vod و فضای مجازی نرفته بود و مردم دیگر آن عمق قدیم را ندارند. الان ویترین برایشان مهم است و این درد را بازیگران دارند. تا زمانی که اکثرشان در پروژه‌اند و با نویسندگان خو گرفته‌اند چاکرم و قربانت‌ بروم‌شان قطع نمی‌شود همین که پروژه تمام می‌شود برخی‌هایشان به گونه‌ای پست می‌گذارند که انگار این شخصیت را خودشان خلق کرده‌اند. البته در این راستا از تهیه‌کننده و کارگردان تجلیل می‌کنند تا کار بعدی‌شان گارانتی شود. این اتفاق در مراسم‌های تقدیر سریال هم بارها افتاده است که فلان مدیر شبکه، سازمان و یا مدیران فرهنگی کشور بازیگر خاصی را کنارشان می‌نشینند و او را در آغوش می‌گیرند. اما نویسنده‌ای که دنیایی را خلق کرده و همان دنیای ساختگی تبدیل به این سریال شده در ردیف‌های آخر می‌نشیند. وقتی عکاسان هم عکس می‌گیرند بیشتر بازیگران مورد توجه‌اند انگار یادشان رفته چه کسی خلق کرده است.

سریال جدید با محمدحسین لطیفی

او در پایان درباره سریال جدید با محمدحسین لطیفی گفت: مذاکرات ابتدایی کرده‌ایم تا سریال طنزی به نام "پله پله" را با امیرعباس پیام برای شبکه دو بنویسیم و ساخته شود. این سریال را نعمت چگینی تهیه‌کنندگی و محمدحسین لطیفی کارگردانی خواهد کرد.

علی غفاری کارگردانی و سعید سعدی تهیه کنندگی این سریال را به عهده دارند. دو فصل قبل این سریال در سال گذشته از شبکه دو سیما پخش شد. فصل اول این سریال در رمضان ۹۷ و فصل دو نیز در دی ماه ۹۷ روی آنتن رفت. پرویز پورحسینی، بهاره رهنما، اندیشه فولادوند، بهناز جعفری، افشین نخعی، سلمان فرخنده، سیاوش چراغی‌پور، فرزین محدث، سوگل طهماسبی، عباس جمشیدی‌فر، حمید شریف‌زاده از بازیگرانی‌اند که هم در فصل یک و هم در فصل دو حضور داشتند که در کنار آنها بازیگران دیگری هم به این کار پیوستند.

پیش از این سیما تیرانداز، علی اوسیوند، نسرین نکیسا، مهران نائل، صحرا اسداللهی، فرج الله گل‌سفیدی و سیامک اشعریون هم به این سریال اضافه شده بودند و مانی رحمانی نقش نوجوانی جواد و یونا تدین نقش کودکی جواد را بازی می‌کردند. همچنین فرهاد قائمیان، ثریا قاسمی، کامران تفتی و اتابک نادری و روزبه حصاری از بازیگران جدید فصل سوم این سریال تلویزیونی‌اند.

ب س/ ه  خ

نظر شما
ارسال نظر